عشق
پنهان شده پشت حسرت پنجره ها!
آمیخته با تلاوت حنجره ها !
بیرون زده ای ز دگمه ی یاس دو رنگ
عطری ، که پراکنده به دنیا آهنگ !
در بستر رویای تو غلتیدم باز !
هربار، منی که توبه کردم به نماز
با میکده ی چشم تو مانوس شدم
خورشید شدی چراغ فانوس شدم
تابیدی و رنگ آسمان سهم تو شد
باران شدی و ترانه در فهم تو شد
بر گونه ی شب،اشکِ تو شد ماه قشنگ
با چشمک تو،ستاره افتاد از رنگ
گیسوی پریشان تو جادویم کرد
با راز گل سرخ که همسویم کرد !
جایی که تویی مجال زیبایی هست
این جلوه همیشه بوده از روز الست
از پشت نقاب ابر تاریک بیا !
من دورم اگر ، گهی تو نزدیک بیا
فروزنده مستوفی